نجوم
|
زهرا ( شنبه 86/6/31 :: ساعت 6:53 صبح )
یا سمیع سلام.نماز و روزه هاتون قبول باشه. زندگی آسان نیست، حتی برای کهکشانها ! برخی از کهکشانها حقوق کیهانوندی (!) را رعایت نمیکنند و بهقدری به همسایگان خود نزدیک میشوند که آسیب میبینند و شکلی دیگر پیدا میکنند. اما برخوردهای کهکشانی اثرات دیگری هم دارد و آن، تولد نسل جدید ستارگان است که برخیشان در این میان منفجر میشوند. تلسکوپ بسیار بزرگ رصدخانه جنوبی اروپا توانسته است منظره بینظیری از یک جفت کهکشان درهم تنیده بهتصویر بکشد که ابرنواختری پیر در آنها منفجر شده است.
ستارگانی که منفجر میشوند، ابرنواختر نام دارند و با درخشندگی بسیار زیادشان از فواصل بسیار کیهانی نیز دیده میشوند. این انفجارها در مطالعات کیهانشناسی اهمیت فراوانی دارند، زیرا میتوان فاصله آنها را با بررسی تغییرات درخشندگیشان تعیین کرد. دانشمندان نیز در برنامه زمانی منظمی، تلسکوپهای بزرگ را از جمله VLT به سوی مناطقی از آسمان نشانه میروند تا بتوانند ابرنواخترهای احتمالی را بهدام بیاندازند.کهکشان MCG-01-39-003 که نامش بیشتر شبیه به شماره تلفن است، کهکشان بسیار عجیبی است. این کهکشان قلابی در یک سر خود دارد که احتمالا به دلیل برهمکنشهای گرانشی با کهکشان مارپیچی همسایهاش، NGC5917ایجاد شده است. بررسیهای دقیقتر این تصویر نشان میدهد که انجیسی 5917 تودههای عظیم گاز و غبار را از همسایهاش به سوی خود میکشد. این دو کهکشان در فاصله 87 میلیون سال نوری زمین در صور فلکی میزان قرار گرفتهاند.انجیسی 5917 حدود چهل هزار سال نوری درازا دارد و 750 بار کمنورتر از حد دید چشم غیرمسلح است. این کهکشان را ویلیام هرشل در سال 1835 کشف کرد، اما جالب است که بهنظر میرسد هرشل که بزرگترین منجم زمان خود بود، نتوانسته است همسایه قلابدار این کهکشان را که تنها 2.5 بار کمنورتر است، ببیند! جالبتر اینکه کهکشان مارپیچی- میلهای زیبایی هم کمی آنطرفتر قرار گرفته و حسرت آن را میخورد که نامگذاری شود! پشت این سه کهکشان هم میتوان رقص گرانشی جزیرههای جهانی دوردست را تشخیص داد.اما علاقه اخترشناسان به این مجموعه کهکشانی از زیبایی آن نیست. سال گذشته ستارهای در نزدیکی قلاب منفجر شد که ابرنواختر 2005cf نام گرفت. بهنظر میرسید که این ابرنواختر بر فراز پلی از مواد که دو کهکشان همسایه را بههم مرتبط میکند منفجر شده باشد. رصدهای تلسکوپ 1.5 متری رصدخانه ویپل نشان داد عامل این انفجار، یک ابرنواختر نوع اول است که اجزای خود را با سرعت 15هزار کیلومتر بر ثانیه (5درصد سرعت نور) به بیرون پرتاب کرده است.ابرنواختر نوع اول، نوعی ابرنواختر است که در آن خطوط طیفی هیدروژن دیده نمیشود. این بدان معنی است که انفجار مربوط به جسمی است که ذخیره هیدروژنش به پایان رسیده است. در اواسط قرن بیستم، سوبرامانیان چاندراسکار، فیزیکدان هندی و برنده جایزه نوبل فیزیک، نشان داد ستارهای که جرمش کمتر از 1.4 برابر جرم خورشید باشد، در پایان عمر خود به یک کوتوله سفید تبدیل میشود، موجودی هماندازه زمین و بسیار داغ که فرآیند همجوشی هستهای در آن متوقف شده است. به افتخار چاندارسکار، مقدار حدی 1.4 برابر جرم خورشید را حد چاندراسکار مینامند. اگر جرم کوتوله سفید به نحوی از حد چاندراسکار فراتر رود، فرآیند همجوشی هستهای کربن در سراسر کوتوله سفید روی میدهد و این موجود کوچک در انفجاری عظیم با قدر مطلق 19- نابود خواهد شد.بلافاصله پساز کشف این ابرنواختر، گروه همکاری اروپایی ابرنواختری (ESC)به سرپرستی ولفگانگ هیلبراندت از موسسه اخترفیزیک ماکس پلانک، رصدهای دقیق این ابرنواختر را با استفاده از بزرگترین تلسکوپهای سراسر جهان آغاز کردند. ESC، بزرگترین گروه تحقیقاتی ابرنواخترها در اروپا است که از ده موسسه تحقیقات اخترفیزیکی در اروپا تشکیل شده است.پیش از این نشانههای فراوانی بدست آمده بود، دال بر اینکه برخوردها و فعالیتهای کهکشانی فرآیندهای تولد ستارگان را افزایش میدهد. بنابراین فراوانی ابرنواخترها هم در چنین کهکشانهایی نسبت به کهکشانهای دورافتاده تنها بیشتر خواهد بود. این انتظار برای ستارگان جوان و سنگین منطقی است، اما تحقیقات چند سال اخیر نشان داده است این برخوردها، فراوانی انفجار ستارگان پیر و ابرنواخترهای نوع اول را نیز افزایش میدهد. با این حال کشف یک ابرنواختر نوع اول در دنبالههای جزر و مدی متصلکننده دو کهکشان برخوردی به یکدیگر فوقالعاده نادر است. ازاینرو ابرنواختر 2005cf که در کنار دنباله بین دو کهکشان قرار داشت، به موضوع هیجانانگیزی بین اخترشناسان تبدیل شد.گروه ESCموفق شد این ابرنواختر را در تمام دوره تحولش، از ده روز مانده به اوج درخشندگی تا بیشاز یک سال پس از انفجار، رصد کند. هرچه ابرنواختر کمنور میشد، تلسکوپهای بزرگتری برای دیدنش مورد استفاده قرار میگرفت. یک سال پس از وقوع انفجار، ابرنواختر هفتصد بار کمنورتر از اوج درخشندگیاش شده بود و به همین دلیل، تلسکوپ VLT برای عکسبرداری از آن وارد عمل شد. آخرین مراحل کمنور شدن یک ابرنواختر برای بررسی ساختار داخلی مواد پرتابشده اهمیت بسیار زیادی دارد، زیرا میتوان چگونگی انفجار ابرنواخترها و عناصر تولید شده در آنها را درک کرد.تصویر نهایی تلسکوپ VLT با میدان دید8.3 در 5.6 دقیقه قوس، از ترکیب تصاویر گرفتهشده در نورهای آبی، مریی، قرمز و فروسرخ تهیه شده است. این تصویر، ساختار جزر و مدی زیبایی را به شکل یک قلاب نشان میدهد که مملو از ساختارهای ریزتر مانند سحابیهای مولد ستارگان است که بر اثر فعلوانفعالهای گرانشی بین دو کهکشان آغاز به کار کردهاند. متاسفانه این تصویر به وضوح نشان میدهد که ابرنواختر از این دنباله قلابشکل خارج شده است. احتمالا اختلالات گرانشی شدید آن منطقه، کوتوله سفید را از زادگاهش دور کرده و این ستاره آخرین هزاران سال زندگی را در تنهایی و غربت سپری کرده است. گویا زندگی برای یک ستاره دشوارتر است!!! پیروز باشید. یا حق. | |||||
|
لیست کل یادداشت های این وبلاگ |
|||||
|